نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی که ناخنی نزند بر دل پریشانی هزار عقده‌ام از دل به یک خدنگ گشود فروختم چمنی غنچه را به پیکانی ز شرم عشق اسیر تو آب گشته مگر؟ که شد ز دام تو هر حلقه، چشم گریانی به غیر جیب‌دریدن نداند، آنکه بود چو شمع تا نفس آخرش گریبانی قدسی مشهدی : غزلیات : شمارهٔ ۴۴۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/74476