دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی در نظر، برگ گل و لاله کند پیکانی در تماشای در و بام تو چون مهر منیر هر سر موی کند بر بدنم مژگانی از بد و نیک جهان، روی فراهم نکشم زانکه چون آینه‌ام باز بود پیشانی سینه‌ام ترکش تیرست ازان شست و هنوز جگرم آه کشد از غم بی‌پیکانی در خراش جگرم حاجت ناخن نبود پیچش آه کند در جگرم سوهانی روی گردانده‌ای از دیدن رویش قدسی گل بی‌رنگ ز خورشید چرا گردانی؟ قدسی مشهدی : غزلیات : شمارهٔ ۴۵۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/74487