تا ز گشت گلشن آن آشوب دلها یاد کرد بلبل از گل گشت و قمری سرو را آزاد کرد تیغ بر دشمن کشید و دوستداران را ز رشک بر بدن، هر موی کار خنجر فولاد کرد عاشق دیوانه را سودای معموری بلاست هرکه ویران کرد ما را، کعبه را آباد کرد قدسی مشهدی : مطالع و متفرقات : شمارهٔ ۳۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/74522