الهی هر چه دادی نشان است و آیین فرداست و آنچه یافتیم پیغام است و خلعت بر جاست. خدایا نشانت بیقراری دل و غارت جان است و خلعت وصال در مُشاهدهٔ جلال. روزی که سر از پرده برون خواهی کرد دانم که زمانه را زبون خواهی کرد گر زیب و جمال از این فزون خواهی کرد یارب چه جگر هاست که خون خواهی کرد ای خداوندی که فلک و ملک را نگاهدارنده تویی، ای بزرگی که از ماه تا مااهی دارنده تویی، ای کریمی که دعا را نیوشنده تویی و جفا را پوشنده تویی، ای لطیفی که عطا را دهنده تویی و خطا را برازنده تویی ای یکتایی که در صفت جلال و جمال پاینده تویی، عاصیان را شوینده تویی و طالبان را جوینده تویی. بنمای رهی که ره نماینده تویی بگشای دری که در گشاینده تویی زنگار غمان گرفت دور دل دل من بزدای که زنگ دل زداینده تویی خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه : مناجات شمارهٔ ۲۰۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/75692