بعد از امروز آشکارا دوست می دارم تو را از تو چون پوشم نگارا دوست می دارم تو را در وجود من ز هستی هر سر مویی که هست دوست می دارد مرا تا دوست می دارم تو را خواه در دل باش ساکن خواه درجان شو مقیم گر در این جایی ور آن جا دوست می دارم تو را عارم آید پیش سرو و لاله رفتن در چمن تا بدان رخسار و بالا دوست می دارم تو را گر نباشی دوست دارم دوست دارم همچنان ز آنکه من بی این تمنا دوست می دارم تو را دیده و دل هر یکی تنها تو را دارند دوست خود من بی دل نه تنها دوست می دارم تو را گفته ای خون ریزمت تا دشمنم داری کمال من خود از بهر چنین ها دوست می دارم تو را کمال خجندی : غزلیات : شمارهٔ ۱۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/75875