به چین زلف تو کان رشک صورت چین است از وقت شیر مزیدن لب نو شیرین است دمی ز دیده پرخون نمی شوی بیرون بدان سبب که تو طفلی و خانه رنگین است دگر فوس کنانم مگو که زان توأم که سوختم ز دروغ تو راستی این است از مهر کرد و وفا نوبه آن دل سنگین چگونه توبه او بشکنم که سنگین است به درد و غم چه نهی مستم ز نو ستمی کرم نمای که آن لطفهای دیرین است برم سر از تن و بر آستانت اندازم گرش به خواب به بینم که میل بالین است برای وصل تو خواند کمال ورد و دعا شنیده که دعاها برای آمین است کمال خجندی : غزلیات : شمارهٔ ۹۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/75961