درد تو زمان زمان فزون است وین سوز درون ز حد برون است عقل از هوس تو بی قرار است دل در طلب تو بی سکون است با عشق نر هوشمندی ما آثار و علامت جنون است در دست تو دل که خوانیش قلب خالیست سیه اگر نه خون است تا جان ز نو بافت بر سخن دست در دست سخن زبان زبون است قاف قد و نون ابروانت برتر ز تبارک است و نون است تا از تو کمال حکمت آموخت در حکمت عشق ذوقنون است کمال خجندی : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۱۳۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/75995