از کویت بفردوس اعلى دری است نثار در تست هرجا سری است تو رضوان نوشین لبی و شراب ز دست تو هر قطره ای کوثری است تو از رحمتی آبت و بند زلف ز طاوس بر روی آیت پری است مرو همچو بیانی از پیش چشم درین گوشه بنشین که خوش منظری است ز دودم بپرهیز کز سوز عشق بهر عضو من آتش دیگری است کجا ملک حسن تو باید شکست که هر سر ز دل ها نرا لشکری است عجب آتش است آتش دل کمال که دوزخ ازین شعله خاکستری است کمال خجندی : غزلیات : شمارهٔ ۱۷۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/76033