سرو پیش قد و بالای تو دیدم پست است عقد زلف تو به انگشت گرفتم شست است عندلیبی که قدت دید و سر سرو گزید ساخت در راست نوا لیک مقامش پست است گرد تو صف زده خوبان کمر بسته چو نی گونی از هر طرفی گرد شکر نی بست است ز آستین ساعد سیمین به محبان بنمای تا بدانند که نازک بدنی زین دست است زلف تا کی کشی از گوش و کشانی در خاک مالش چشم دهی به که سیه دل مست است گفتمش بوس نو باید ز دهان نو مرا گفت بیچاره ترا هیچ نمی بایست است دست بردار وصالش به دعا خواه کمال زانکه دایم به دعا کار تو بالا دست است کمال خجندی : غزلیات : شمارهٔ ۱۷۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/76039