ما دلی داریم و آن بر دلبری خواهیم بست ما کمر در خدمت سپمین بری خواهیم بست هر کسی بندنه بهر سیم و زر بر خود کمر تا نداند دیگری بر دیگری خواهیم بست گرچه دل بر بار خود بستیم و بس چون زلف یار چون به عزم راه باری بر خری خواهیم بست بار اگر بندیم از کوی تو باری بر رقیب ما بر آن فتراک جانی و سری خواهیم بست پادشاهان صیدها بندند بر فتراکها نقش روی زرد بر خاک دری خواهیم بست رنگ از روی گل و از گل ورق خواهیم ساخت صورت او گر به روی دفتری خواهیم بست در میان گریه چون بوسیم پای او کمال از در و یاقوت بر وی زیوری خواهیم بست کمال خجندی : غزلیات : شمارهٔ ۲۴۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/76104