بشیوه پسته و بادام تو یکی ز شکر دگر ز نرگس بسیار خواب میپرید دگر بر آب معلق نسنجمه آن غبغب چو روشن است که روغن ز آب میچربد بمیر تشنه که پروانه از تعطش شمع چو سوخت بر مگسان شراب میچربد دلم به آتش سوزان غمت موازنه کرد به سوز و گریه ز آتش کباب میچربد به فلک چو بمیزان رسید دید کمال که از به آن رخ چون آفتاب میچربد کمال خجندی : غزلیات : شمارهٔ ۳۷۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/76234