چرا نسیم صبا خاک پاش میسپرد چه دیدهاست برو زیر پا نمینگرد از سایه مگس آن رخ چو میبرد آزار بپوش گو لب شیرین کز آن طرف نپرد ز ضعف گشت خیالی بد آن هوس تن من که باد یک سحر آنجا خیال من ببرد زیر پا چو شکستی دلم برید ز جان هر آبگینه که در پای بشکنی ببرد ز حسنت ار ورقی میشمرد گل خود را تمام شد ورق او دگر چه میشمرد بگفت از سر زلفم دلت چرا نگذشت شبست تیره و راه درازه چون گذرد اگر ز ب نفرستی به غم نصیب کمال هزار لقمه کسی بی نمک چگونه خورد کمال خجندی : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۳۷۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/76235