دل غمدیده شکایت ز غم او نکند طالب درد فغان از الم او نکند کیست در خور که رسد دوست بفریاد دلش آنکه فریاد ز جور و ستم او نکند هر که خورسند نباشد به جفاهای حبیب ناسپاسیست که شکر نعم او نکند چشم زاهد نشود پاک ز خود بینی خویش تا چو با سرمه ز خاک قدم او نکند پارسا پشت فراغت چه نه بر محراب گر کند تکیه چرا بر کرم او نکند شربت درد تو هر خه که نوشید دمی التفاتی بمسیحا و دم او نکند تا بگرد در تو طوف کنان است کمال هوس کمبه و پاد حرم او نکند کمال خجندی : غزلیات : شمارهٔ ۴۰۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/76266