گرچه سرو چمن از آب روانی دارد نتوان پیش قدته گفت که جانی دارد به لب تشنه نشان می دهد از آب حیات خاک راهی که ز پای تو نشانی دارد عاشق ار قد نو خوانده به گمان سرو بهشت عاشق پاک نظر راست گمانی دارد زان میان نیست نشان و سختی نیست در آن سخن آنجاست کسی را که دهانی دارد نسبتی کرد در آن سوی میانرا به خبال کمرش بست خیالی که میانی دارد ای که گفتی ز پیش اشک چو گلگون مدوان با کسی گوی که در دست عنانی دارد باره اندوه و غم بار بک روح کمال بره دل و دیده گران نیست گر آنی دارد کمال خجندی : غزلیات : شمارهٔ ۴۸۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/76348