سر دار محبت سر فرازی برنمی‌دارد اناالحق گفتن منصور بازی برنمی‌دارد زمین از خاکساری‌ها ز سر تا پا تواضع شد سر میدان الفت ترک‌تازی برنمی‌دارد کمال عرض حاجت خواهد و چشم امید این در زمین عشق تخم بی‌نیازی برنمی‌دارد غرور و غمزه و ناز و تغافل گشت چون غالب رعیت پروری عاشق نوازی برنمی‌دارد به صبح و شام از زلف نگار تند خو (صامت) مزن دم کاین دم شیر است بازی برنمی‌دارد صامت بروجردی : غزلیات : شمارهٔ ۳۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/76664