کجاست راکبت ای مرکب نکوسیما علی اکبر من کرده در کجا ماوی جوان نو خط و فرزند نو رسم چو نشد کجا به خاک مکان کرد و غرقه در خو نشد برون نیاوری از انتظار جان مرا نمی‌دهی خبر اکبر جوان مرا مرا چرا ز علی اکبرم جدا کردی جوان نو سفرم را چرا نیاوردی گمان نداشتم آنقدر بی‌وفا باشی که بی‌سبب ز علی‌اکبرم جدا باشی برای چیست که زین تو واژگون گشته ز پای تا بسرت از چه غرقه خون گشته ز شرم آب اگر اکبرم نیامده است به برج خیمه ه انورم نیامده است بگو سکینه‌ام ای نوجوان ز آب گذشت دگر ز خواهش آب از دل کباب گذشت بیا علاج دل دردمند لیلا کن ز گریه مادر افسرده را تسلی کن فلک ز کشتن اکبر فزوده داغم را نموده کور اگر آسمان چراغم را مرا رسان ز برای خدا به بالینش که وقت مرگ ببندم دو چشم حق‌بینش بهسوی خیمه رسانم قد رسایش را کشم ز مهر سوی قبله دست و پایش را رسید وقت ز فاق یگانه فرزندم به خیمه حجله شادی برای او بندم نموده است ز خون گلو خضابش را به حجله رفته ببوسد دو دست بابش را ز بس که واقعه کربلا غم‌انگیز است همیشه دیده (صامت) ز غصه خونریز است صامت بروجردی : کتاب المراثی و المصائب : شمارهٔ ۶۲ - خطاب امام(ع) باب عقاب گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/76810