داد کز بیداد کردون وز جفای آسمان نیست یک دم خاطری آسوده از کید جهان راحت دنیا غم است و عشرت او ماتم است شادیش در پی عزا باشد بهارش را خزان سال و مه دارد خیال کشتن خرد و بزرگ روز و شب باشد به فکر صدمه پیرو جوان چون محمد ذاکر مظلوم دشت کربلا دید دنیا را سراسر دار اندوه و فغان صامت بروجردی : کتاب المواد و التاریخ : شمارهٔ ۸ - ماده تاریخ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/76922