چون شد به دشت کربلا آواره زینب وقت اسیری با دل صد پاره زینب در قتلگاه آورد رو بیچاره زینب گفتا سر نعش حسین با شور و غوغا ای نور عینم بی‌سر حسینم ریحانه زهرا و شمس مشرقینم ای نور عینم بی‌سر حسینم بازوی زین‌العابدین اندر طنابست از سوز تب روز و شب اندر اضطرابست غمخواری بیمار تب دارت ثوابست (صامت) کند زین غصه مرگ خود تمنا ای نور عینم بی سر حسینم ریحانه زهرا و شمش مشرقینم ای نور عینم بی‌سر حسینم صامت بروجردی : کتاب نوحه‌های سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) : شمارهٔ ۷ - و برای او گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/76943