به من عید شد مبارک باد عیدی عاشقان چه خواهی داد عیدی و عید ما مه رخ تست عید ما بی رخ تو عید مباد گفته پرسم از تو عید دگر . کاین وعده هم بعید افتاد جانم از غم رهان چون عید رسید عبد زندانیان کنند آزاد عید شد بگذر از وعید کمال عید سازند خاطر همه شاد کمال خجندی : غزلیات : شمارهٔ ۵۲۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/77041