وصل او مانده چرا دولت دنیا طلبید دولتی را که به از دینی و عقبی طلبد دوستداران به جز از دوست خواهید ز دوست که نباشد به ازو هر چه ازو میطلبید می کنید از سر هستی هوس خاک درش از پس خاک شدن جنت اعلى طلبید پیش بالا و لب او خنکیهاست همه سایه و آب که از کوثر و طوبی طلبید نوش داروست لبش درد ندارید دریغ چند شربت ز شفاخانه عیسی طلبید پسر تربت مجنون چو بسوزید عبیر شکر و عود ز خال و لب لیلى طلبید دگر از میکده پرسید خبرهای کمال تا کی اش بر سر سجاده تقوی طلبید کمال خجندی : غزلیات : شمارهٔ ۵۳۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/77054