هرگز ز زلف خویان بوی وفا نباید گر تو شنیدی این بو باری مرا نیاید مشتاق پای بوسم زآن بر سرم نباتی منعم ز بیم خواهش پیش گدا نیاید دی گفته ای به تحفه آرید سر بر این د عاشق به سر بیابه آنجا اما به پا نیاید پیش تو بهر نام است آمده شد رقیبان دور از خدا، به کعبه بهر خدا نباید گر خرمیم و خندان از عمر نشریم آن روزی که از تو ما را درد و بلا نباید عاشق نخواست دنی از دوست بلکه عقبی حرص و لئیم طبعی از پادشاه نیاید نطع کمال خوشتر از فرش پادشاهان کز پوریای رندان بوی ریا نیاید کمال خجندی : غزلیات : شمارهٔ ۵۴۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/77067