ای خطت خوب و عبارت نازک و لبها لطیف خال مشکینت ملیح و عارض زیبا لطیف گر دو رخ پوشی و گرنه هر دو زیبا آیدت زآنکه هم پنهان چو جان خوبی و هم پیدا لطیف تو لطیفی خواه در دل خواه در چشم آفرو قطره باران بود در پست و در بالا لطیف زلف سر در پات سود این خست و آن در تاب رفت پای تا سر ناز کی آری و سر تا پا لطیف در لطافت آن دو ساعد می برند از سیم دست نیست جان من تن سیمین تو تنها لطیف روی اگر تابی ز آه سرد و گرم ما رواست زحمت سرما نداره طاقته گرما لطیف گو به لطف طبع خود را می شمر صاحب کمال هر که میگوید جواب گفت های ما لطیف کمال خجندی : غزلیات : شمارهٔ ۶۵۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/77176