زهی بدایت حسن رخنه نهایت لطف خط تو حجت حسن و لب تو آیت لطف غم تو قاصد جان شد خط و لبت نگذاشت زهی رعایت حسن و زهی حمایت لطف به یک خط و دو ورق شرح کرده اند و بیان خطت مقالت حسن و لبت حکایت لطف وجود من ز خیالت چنان لطیف شدست که آب میچکد از دیده ام ز غایت لطف به از نهایت حسن گل است ژ خنده او دهان تنگ تو چون غنچه در ہدایت لطف مرا که ورد زبان ذکر آن لب و دهن است خطاست گر نکنم در سخن رعایت لطف کمال بر تو سخن ختم شد برو خوبی که حد حسن همین باشد و نهایت لطف کمال خجندی : غزلیات : شمارهٔ ۶۵۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/77178