نارگی می جنبدم در تن چو چنگ باشه آهنگم بمیهای چو زنگ زاهدا رزق از ازل بنهاده اند بر کف ما جام و در دست تو سنگ نیست ما را در میان مال پدر با منت جان برادر چیست جنگ سلسبیل ما و حور اینک بنقد ساقی گلبو شراب لاله رنگ ساقیا می ده که شاهد رخ نمود موسم گل شد چه فرمائی درنگ چون دهان و زلف او بی عکس جام هسته بر مستان جهان تاریک و تنگ می به آواز پریشم خور کمال مطربی گر آیدت روزی به چنگ کمال خجندی : غزلیات : شمارهٔ ۶۶۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/77185