بی تو مرا خواب و خیال وصال آن همه خوابست به چشم و خیال جانسوی بالای نو بیدله نرفت مرغ به بالا نرود جز به بال حاجتم از روی نو یک دیدنست دور محل نظرست و سؤال بر ورق گل قلم صنع را خوشتر از آن نقطه نیفتاد خال سوختگان روی به آتش نهند گر تو به جنت ننمائی جمال جان و سر و هرچه برم پیش تو هیچ نگری ز من الأ ملال زلف تو خواهم به تفال گرفت دال گرفتند مبارک به قال الامیه گفتم غزلی تا بری بر گذر قافیه نام کمال کمال خجندی : غزلیات : شمارهٔ ۶۷۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/77190