شبی که بی رخ آن شمع مه جبین باشم به ناله همدم و با درد همنشین باشم مرا که مهر دلفروز در دلست چو صبح به صادقیست که بی آ. آنشین باشم گرم مجال بود در حریم حضرت دوست چرا مقید فردوس و حورعین باشم ترا که خرمن مشک است گرد ماه چه باک اگرچه من ز گدایان خوشه چین باشم کمال عاشق و رندست حالیا ز ازل زهی سعادت اگر تا ابد چنین باشم کمال خجندی : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۷۴۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/77268