اگر من از عشق آن دو رخ میرم ای گل روضه دامنت گیرم کاشی سازند از گلم مرغی با کمان ابرونی زند تیرم دیدم آن رخ بخواب خوش سحری بخت و روز نکوست تعبیرم پیش رو ار نشانیم چون زلف باید اول نهاد زنجیرم شد سپیدم چو شیر موی و هنوز بابت طفل چون می و شیرم حرص پیران فزون بود به بتان در گذر ای جوان که من پیرم پیش خط لب گشود و گفت کمال لطف تحریر بین و تقریرم کمال خجندی : غزلیات : شمارهٔ ۷۷۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/77290