نام آن لب به خط سبز به جانی دیدم کاغذی بافتم و قند دروه پیچیدم آن خط از شوق کشیدم من گریان در چشم حرف حرفش چو قلم گریه کنان بوسیدم نامه را نیمه به خون سرخ شده و نیمی زرد نقش آن نام چو بر دیده و رو مالیدم نقطه آن دهن امکان که ببوسم به خیال که چو پرگار به گرد تو بس گردیدم راست ناکرده زبان خواست قلم نام تو برد بندش از بند جدا کردم و سر ببریدم دل بگفتا گل از آن دفتر خوبی جزویست آن چو جزوی ز سخن بود ز دل بشنیدم تا کی بو نبرد از تو در انفاس کمال چو گل اوراق جریدة ز صبا پوشیدم کمال خجندی : غزلیات : شمارهٔ ۸۰۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/77322