بده ساقی شراب ارغوانی که بی می خوش نباشد زندگانی چو ایام جوانی را عوض نیست به شادی بگذرانش تاتوانی جوانی کو نباشد مست و عاشق چه لذت یابد از عمر و جوانی سبک سانی به من رطل گران ده که خود را وارهانم زاین گرانی فریدون فری و سلطان عادل عظیم الشان و سلطان زمانی چو دور داور سلطان اویس است چرا باشم دمی بی شادمانی نهال عشرت ما بارور شد ومنها بحبسی ثم الأمانی کمال خجندی : غزلیات : شمارهٔ ۹۸۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/77507