بدیدم چشم مستت رفتم از دست گوان را بر دلی کو یا نبی مست دلم خود رفت و می دانم که روزی بمهرت هم بشی خوشیانم از دست به آب زندگی ای خوش عبارت لوانت لاو، آج من دیل ویان بست دمی بر عاشق خود مهربان باش کژی سر مهر ورزی کست بو گست اگر روزی نبینم روی خوبت بشان شهرانره او سر زنان دست به مهرت گر همام از جان بر آید مواژش کان یوان بمرت و وارست گرم خا وا کرى بشتم بوینی بیویت خته بوم ژاهنام سرمست همام تبریزی : غزلیات : شمارهٔ ۱۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/77610