بر کف ماه نیکوان جام چو آفتاب بین نرگس نیم مست او گشته ز می خراب بین میز گلاب عارضش گشته چو گل بدرنگی می مجلس عاشقان او پر زگل و گلاب بین جام ز دیده ساختم اشک چو باده اندرو بار معاشر مرا جام نگر شراب بین تامگر از عقیق لب رنگ دهد شراب را پیش لبش گشاده لب جام شراب ناب بین حلقه و پیچ و تاب آن زلف پر از شکن نگر مستی و شرم و ناز آن نرگس نیم خواب بین من چوسؤال بوسه یی کردم از آن لب و دهن گفت برو زنخ مزن بهر خدا جواب بین بر سر و روی مهوشش بند دل همام را از سر زلف سر کشش حلقه و پیچ و تاب بین همام تبریزی : غزلیات : شمارهٔ ۱۶۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/77767