ماه رویا دوش عزم جام و ساغر کرده ای خواب دوشین در کنار بار دیگر کرده ای دشمنم را تا سحر گه شمع مجلس بوده ای وز فروغ چهره ایوانش منور کرده ای حلقه های زلف را یکیک زهم بگشوده ای بزم را از نکهت عنبر معنبره کرده ای تانگردد همدمت از تلخی می ترش روی زان لب شیرین دهانش پر زشر کرده ای دوستان را بر سر می هرکسی یاد آورد دوش گویی با حریفان یاد چاکر کرده ای نرگست امروز با رویت گواهی میدهد کا نچه می گویم شب دوش ایسمن بر کرده ای از همام احوال دوشین را نمی یاری نهفت کودکی این شیوه پندارم که کمتر کرده ای همام تبریزی : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۱۷۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/77777