صد هزاران مرد ترسا سوی او اندک‌ اندک جمع شد در کوی او او بیان می‌کرد با ایشان به راز سر انگلیون و زنار و نماز او به ظاهر واعظ احکام بود لیک در باطن صفیر و دام بود بهر این بعضی صحابه از رسول ملتمس بودند مکر نفس غول کو چه آمیزد ز اغراض نهان در عبادت‌ها و در اخلاص جان؟ فضل طاعت را نجستندی ازو عیب ظاهر را بجستندی که کو؟ مو به مو و ذره ذره مکر نفس می‌شناسیدند چون گل از کرفس موشکافان صحابه هم در آن وعظ ایشان خیره گشتندی به جان مولوی : مثنوی معنوی : دفتر اول : بخش ۱۵ - قبول کردن نصاری مکر وزیر را گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/7907