آن وزیرک از حسد بودش نژاد
تا به باطل گوش و بینی باد داد
بر امید آن که از نیش حسد
زهر او در جان مسکینان رسد
هر کسی کو از حسد بینی کند
خویش را بیگوش و بیبینی کند
بینی آن باشد که او بویی برد
بوی او را جانب کویی برد
هر که بویش نیست، بیبینی بود
بوی آن بوی است کان دینی بود
چون که بویی برد و شکر آن نکرد
کفر نعمت آمد و بینیش خورد
شکر کن، مر شاکران را بنده باش
پیش ایشان مرده شو، پاینده باش
چون وزیر از رهزنی مایه مساز
خلق را تو بر میاور از نماز
ناصح دین گشته آن کافر وزیر
کرده او از مکر در لوزینه سیر
مولوی : مثنوی معنوی : دفتر اول : بخش ۱۸ - بیان حسد وزیر
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/7910