جمله با وی بانگ‌ها برداشتند کان حریصان که سبب‌ها کاشتند صد هزار اندر هزار از مرد و زن پس چرا محروم ماندند از زمن؟ صد هزاران قرن زآغاز جهان همچو اژدرها گشاده صد دهان مکرها کردند آن دانا گروه که ز بن برکنده شد زان مکر کوه کرد وصف مکرهاشان ذوالجلال لتزول منه اقلال الجبال جز که آن قسمت که رفت اندر ازل روی ننمود از شکار و از عمل جمله افتادند از تدبیر و کار ماند کار و حکم‌های کردگار کسب جز نامی مدان، ای نامدار جهد جز وهمی مپندار ای عیار مولوی : مثنوی معنوی : دفتر اول : دفتر اول : بخش ۴۸ - باز ترجیح نهادن نخچیران توکل را بر جهد گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/7940