آن مگس بر برگ کاه و بول خر همچو کشتی بان همی‌ افراشت سر گفت من دریا و کشتی خوانده‌ام مدتی در فکر آن می‌مانده‌ام اینک این دریا و این کشتی و، من مرد کشتی بان و اهل و رای‌زن بر سر دریا همی راند او عمد می‌نمودش آن قدر بیرون ز حد بود بی‌حد آن چمین نسبت بدو آن نظر که بیند آن را راست کو؟ عالمش چندان بود کش بینش است چشم چندین بحر هم چندینش است صاحب تأویل باطل چون مگس وهم او بول خر و تصویر خس گر مگس تأویل بگذارد به رای آن مگس را بخت گرداند همای آن مگس نبود کش این عبرت بود روح او نه درخور صورت بود مولوی : مثنوی معنوی : دفتر اول : بخش ۶۰ - زیافت تاویل رکیک مگس گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/7952