غیب را ابری و آبی دیگر است آسمان و آفتابی دیگر است ناید آن الا که بر خاصان پدید باقیان فی لبس من خلق جدید هست باران از پی پروردگی هست باران از پی پژمردگی نفع باران بهاران بوالعجب باغ را باران پاییزی چو تب آن بهاری، ناز پروردش کند وین خزانی، ناخوش و زردش کند هم‌چنین سرما و باد و آفتاب بر تفاوت دان و سررشته بیاب هم‌چنین در غیب انواع است این در زیان و سود و در ربح و غبین این دم ابدال باشد زان بهار در دل و جان روید از وی سبزه‌زار فعل باران بهاری با درخت آید از انفاسشان در نیک‌بخت گر درخت خشک باشد در مکان عیب آن از باد جان‌افزا مدان باد کار خویش کرد و بروزید آن که جانی داشت، بر جانش گزید مولوی : مثنوی معنوی : دفتر اول : بخش ۱۰۰ - تفسیر بیت حکم رضی‌الله عنه «آسمانهاست در ولایت جان کارفرمای آسمان جهان» «در ره روح پست و بالاهاست کوههای بلند و دریاهاست» گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/7992