گفت شیر ای گرگ این را بخش کن
معدلت را نو کن ای گرگ کهن
نایب من باش در قسمتگری
تا پدید آید که تو چه گوهری
گفت ای شه گاو وحشی بخش توست
آن بزرگ و تو بزرگ و زفت و چست
بز مرا، که بز میانهست و وسط
روبها خرگوش بستان بیغلط
شیر گفت ای گرگ چون گفتی؟ بگو
چون که من باشم، تو گویی ما و تو؟
گرگ خود چه سگ بود کو خویش دید
پیش چون من شیر بیمثل و ندید؟
گفت پیش آ، ای خری کو خود خرید
پیشش آمد، پنجه زد او را درید
چون ندیدش مغز و تدبیر رشید
در سیاست پوستش از سر کشید
گفت چون دید منت ز خود نبرد
این چنین جان را بباید زار مرد
چون نبودی فانی اندر پیش من
فضل آمد مر تو را گردن زدن
کل شیء هالک جز وجه او
چون نهیی در وجه او، هستی مجو
هرکه اندر وجه ما باشد فنا
کل شیء هالک نبود جزا
زان که در الاست او از لا گذشت
هرکه در الاست، او فانی نگشت
هرکه بر در او من و ما میزند
رد باب است او و بر لا میتند
مولوی : مثنوی معنوی : دفتر اول : دفتر اول : بخش ۱۴۳ - امتحان کردن شیر گرگ را و گفتن کی پیش آی ای گرگ بخش کن صیدها را میان ما
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/8035