در خبر آمد که خال مؤمنان خفته بد در قصر بر بستر ستان قصر را از اندرون در بسته بود کز زیارت‌های مردم خسته بود ناگهان مردی ورا بیدار کرد چشم چون بگشاد، پنهان گشت مرد گفت اندر قصر کس را ره نبود کیست کین گستاخی و جرات نمود؟ گرد برگشت و طلب کرد آن زمان تا بیابد زان نهان گشته نشان او پس در مدبری را دید کو در پس پرده نهان می‌کرد رو گفت هی تو کیستی؟ نام تو چیست؟ گفت نامم فاش، ابلیس شقی‌ست گفت بیدارم چرا کردی به جد؟ راست گو با من، مگو بر عکس و ضد مولوی : مثنوی معنوی : دفتر دوم : بخش ۶۲ - بیدار کردن ابلیس معاویه را کی خیز وقت نمازست گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/8126