چون پدید آمد که آن مسجد نبود
خانهٔ حیلت بد و دام جهود
پس نبی فرمود کآن را برکنند
مطرحهی خاشاک و خاکستر کنند
صاحب مسجد چو مسجد قلب بود
دانهها بر دام ریزی، نیست جود
گوشت کندر شست تو ماهیرباست
آن چنان لقمه نه بخشش، نه سخاست
مسجد اهل قبا کان بد جماد
آنچه کفو او نبد، راهش نداد
در جمادات این چنین حیفی نرفت
زد در آن ناکفو امیر داد نفت
پس حقایق را که اصل اصلهاست
دان که آن جا فرقها و فصلهاست
نه حیاتش چون حیات او بود
نه مماتش چون ممات او بود
گور او هرگز چو گور او مدان
خود چه گویم حال فرق آن جهان
بر محک زن کار خود ای مرد کار
تا نسازی مسجد اهل ضرار
بس در آن مسجدکنان تسخر زدی
چون نظر کردی، تو خود زیشان بدی
مولوی : مثنوی معنوی : دفتر دوم : بخش ۸۴ - بیان آنک در هر نفسی فتنهٔ مسجد ضرار هست
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/8148