کنگ زفتی کودکی را یافت فرد زرد شد کودک ز بیم قصد مرد گفت ایمن باش ای زیبای من که تو خواهی بود بر بالای من من اگر هولم، مخنث دان مرا همچو اشتر برنشین، میران مرا صورت مردان و معنی این چنین از برون آدم، درون دیو لعین آن دهل را مانی ای زفت چو عاد که برو آن شاخ را می‌کوفت باد روبهی اشکار خود را باد داد بهر طبلی همچو خیک پر ز باد چون ندید اندر دهل او فربهی گفت خوکی به ازین خیک تهی روبهان ترسند زآواز دهل عاقلش چندان زند که لا تقل مولوی : مثنوی معنوی : دفتر دوم : بخش ۹۰ - ترسیدن کودک از آن شخص صاحب جثه و گفتن آن شخص کی ای کودک مترس کی من نامردم گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/8154