ای تازه به دیدار تو ایمان خرابات رخساره و خطّت گل و ریحان خرابات از زمزمه معذورم اگر مست و خرابم دل می رود از دست به دستان خرابات شمع و گل و می بر سر هم ریخته هرسو جایی نتوان یافت به سامان خرابات دود دل ما سنبل و ریحان مطراست زخم جگر ما،گل خندان خرابات در بهمن و دی آفت تاراج خزان نیست عمری گذراندم به گلستان خرابات مینای میش شب عوض شمع گذارند از توبه مزاریست به میدان خرابات داریم حزین ، این غزل از عارف رومی او کافر خویش است و مسلمان خرابات حزین لاهیجی : غزلیات : شمارهٔ ۲۱۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/82129