می به بزم ما امشب، از رمیده هوشان است نی ز بی نواییها، کوچه خموشان است رگ چو شمع می سوزد، در تنم ز تشنه لبی آب سرد تیغی کو، خون گرم جوشان است چشم مست اگر باشد، زهد پارسایی کیست؟ کفر زلف اگر خواهد، دل ز دین فروشان است تار اگر برید از چنگ، محتسب زیانی نیست گوش پرده سنجان را هر رگی خروشان است رایگان حزین ندهی، عهد نوبهاران را در چمن قدح بستان، گل ز باده نوشان است حزین لاهیجی : غزلیات : شمارهٔ ۲۵۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/82163