ماییم و همین آرزوی یار و دگر هیچ قاصد برسان مژدهٔ دیدار و دگر هیچ هر مشکلی از دولت عشقت شده آسان دل مانده، همین عقدهٔ دشوار و دگر هیچ ما از طمع وصل تو در عشق گذشتیم بگذر ز هم آغوشی اغیار و دگر هیچ طرفی که من از عشق بتان بسته ام این است در خاک برم حسرت دیدار و دگر هیچ سهل است اگر چرخ نگردد به مرادم محروم نگردد کسی از یار و دگر هیچ مستی ست،که درمان دل سوختهٔ ماست ساقی برسان ساغر سرشار و دگر هیچ برتاب حزین ، از دو جهان دیدهٔ دل را عشق است درین دایره، درکار و دگر هیچ حزین لاهیجی : غزلیات : شمارهٔ ۲۸۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/82192