اهل نظر، از آن در یکتا چه دیده اند با دیدهٔ حباب ز دریا چه دیده اند؟ حسن بتان به ساده دلی ها نمی رسد آیینه خاطران، ز تماشا چه دیده اند؟ حجّ قبول، کعبهٔ دیدار دیدن است از پای سعی آبله فرسا چه دیده اند؟ شد چشم ما ز نعمت عمر دو روزه سیر از روزگار، خضر و مسیحا چه دیده اند؟ از دل، سراغ لیلی صحرانشین شود خواری کشان ز آبلی پا چه دیده اند؟ دارند هر طرف چو صفت جرگه در میان صیاد پیشگان ز دل ما چه دیده اند؟ از خون دیده پرورش تاک می کنند رندان میگسار ز صهبا چه دیده اند؟ ما نقش خود ز خال لب یار دیده ایم تا اهل دل ز خال سویدا چه دیده اند؟ چون می توان ز ترک طلب، کام دل گرفت دون همّتان، ز عرض تمنا چه دیده اند؟ شیدا دلان، ندانم از آن بی نشان حزین پنهان کدام شیوه و پیدا چه دیده اند؟ حزین لاهیجی : غزلیات : شمارهٔ ۳۵۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/82263