علم را دو پر گمان را یک پر است ناقص آمد ظن به پرواز ابتر است مرغ یک‌پر زود افتد سرنگون باز بر پرد دو گامی یا فزون افت خیزان می‌رود مرغ گمان با یکی پر بر امید آشیان چون ز ظن وارست علمش رو نمود شد دو پر آن مرغ یک‌پر پر گشود بعد ازان یمشی سویا مستقیم نه علیٰ وجهه مکبا او سقیم با دو پر بر می‌پرد چون جبرییل بی‌گمان و بی‌مگر بی‌قال و قیل گر همه عالم بگویندش تویی بر ره یزدان و دین مستوی او نگردد گرم‌تر از گفتشان جان طاق او نگردد جفتشان ور همه گویند او را گمرهی کوه پنداری و تو برگ کهی او نیفتد در گمان از طعنشان او نگردد دردمند از ظعنشان بلکه گر دریا و کوه آید به گفت گویدش با گمرهی گشتی تو جفت هیچ یک ذره نیفتد در خیال یا به طعن طاعنان رنجورحال مولوی : مثنوی معنوی : دفتر سوم : بخش ۵۷ - بیان آنک علم را دو پرست و گمان را یک پرست ناقص آمد ظن به پرواز ابترست مثال ظن و یقین در علم گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/8236