دید در ایام آن شیخ فقیر مصحفی در خانهٔ پیری ضریر پیش او مهمان شد او وقت تموز هر دو زاهد جمع گشته چند روز گفت این جا ای عجب مصحف چراست؟ چون که نابیناست این درویش راست اندرین اندیشه تشویشش فزود که جز او را نیست این جا باش و بود اوست تنها مصحفی آویخته من نیم گستاخ یا آمیخته تا بپرسم نه خمش صبری کنم تا به صبری بر مرادی بر زنم صبر کرد و بود چندی در حرج کشف شد کالصبر مفتاح الفرج مولوی : مثنوی معنوی : دفتر سوم : بخش ۸۰ - قصهٔ خواندن شیخ ضریر مصحف را در رو و بینا شدن وقت قرائت گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/8259