اشک کبابم، از دل سوزان فروچکم خون دلم، ز دیدهٔ گریان فروچکم تا گوهرم طراز کلاه و کمر شود از ابر تیغ بر سر میدان فروچکم آن اشک حسرتم که ز صبرم گذشته کار از دل برآیم و به گریبان فروچکم سیر نزولیم، به هوس می زند صلا از ابر دل به دامن مژگان فروچکم نتوان گذاشت تشنه لبان را در انتظار از بحر خیزم و به بیابان فروچکم رنگین کرشمه ام ز نگاه ستمگران مرهم بهای زخم شهیدان فروچکم تا آبیاری گل و ریحان کنم حزین چون نغمهٔ تر، از لب مرغان فروچکم حزین لاهیجی : غزلیات : غزلیات : شمارهٔ ۶۹۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/82606