آیین عشق چیست؟ دلیرانه سوختن چون شمع، گرم گریهٔ مستانه سوختن پنهان کرشمهایست ز آه شررفشان کونین را به همّت مردانه سوختن گرمی نمانده در دل پروانه مشربان باید چو شمع لاله، غریبانه سوختن باید به شمع تقوی و کفرم زد آستین تا کی میان کعبه و بتخانه سوختن؟ بی مهری است شیوه آن شمع آشنا می بایدم به آتش بیگانه سوختن زنّار بندگی به میان پیش زلف تو باید ز رشک محرمی شانه سوختن زد ساغر وصال تو آتش به هستیم خوش دولتیست پیش تو مستانه سوختن می خواهم از خدا گل آتش طبیعتی تا کی ز رشک بلبل و پروانه سوختن؟ آتش زلال چشمهٔ حیوان عاشق است پایندگی ست در غم جانانه سوختن تأثیر طبع و خوی شراب محبّت است از خون گرم شیشه و پیمانه سوختن باشد حزین ادای دم آتشین تو خواب مرا به گرمی افسانه سوختن حزین لاهیجی : غزلیات : شمارهٔ ۷۴۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/82657