ز خط گلعذاران است سودایی دماغ من نمک پرورده ی شور بهاران است داغ من دمی در گلشنم، ضبط زبان خود کن ای بلبل که نازکتر بود از پرده های گل دماغ من کند سر دو عالم را، ز مستی نقل محفلها کنی در ساغر جمشید اگر دُردِ ایاغ من من بی حاصل از بس دورگرد مقصد خویشم نفس در سینه ی برق است سوزان، در سراغ من چو شمع از جان گدازی می کنم محفل فروزیها حزین تا من نمی سوزم، نمی سوزد چراغ من حزین لاهیجی : غزلیات : شمارهٔ ۷۵۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/82662